رقابت در دنیای اقتصاد، بهعنوان یک نیروی محرکه برای نوآوری، کارایی و رشد در نظر گرفته میشود. با این حال، زمانی که رقابت از حالت اخلاقی خود خارج شود، میتواند نتایج زیانباری بهدنبال داشته باشد. برای جلوگیری از چنین رقابتهایی، در اصول و قوانین تجارت در دنیای مدرن، اعمال خاصی بهعنوان رفتار غیراخلاقی در نظر گرفته شدهاند و شرکتها و سازمانها از انجام آنها منع شدهاند؛ این مصادیق رفتار غیراخلاقی که در کنوانسیون پاریس بهطور شفاف به آنها اشاره شده است، اعمالی مانند ادعاهای نادرست با هدف بیاعتبارکردن رقیب و یا سایر شاخصهایی که ممکن است موجب گمراهی عامۀ مردم در جریان یک تجارت خاص شود هستند.
نمونههایی از رفتار غیراخلاقی
رفتارهای غیرمنصفانه در دنیای تجارت نمونههای زیاد و متفاوتی دارد و برخی از این رفتارها توسط نهادهای بینالمللی یا دولتی در هر کشور مشخص و مجازات آنها تعریف شده است؛ برخی دیگر از این رفتارها نیز صرفاً در محافل تجاری مطرح میشوند و بهصورت عرفی در کسبوکارها سرزنش میشوند و بازدارندۀ قانونی برای آنها وجود ندارد. برخی از نمونههای رفتار غیراخلاقی (غیرمنصفانه) شامل موارد زیر میشوند:
- نقض قوانین علامت تجاری
- ادعای نادرست و دروغپراکنی در مورد محصولات و خدمات شرکت رقیب
- سرقت اسرار تجاری یا اطلاعات محرمانۀ یکی از رقبا
- کپیکردن و همانندسازی ظاهر فیزیکی یک محصول بهتقلید از رقیب برای گمراهکردن مشتریان
- معرفی نادرست منبع یک محصول (انتقال معکوس) که بهنوعی رعایت نکردن کپیرایت محسوب میشود
- تقلید و جعل
- فروش زیر قیمت حقیقی بازار
- ارائۀ یک محصول کمهزینه با برندی متفاوت بهمنظور دستیابی به بخشهای دیگری از بازار
- تبلیغات نادرست و ادعای دروغ در مورد یک محصول
- سوءاستفاده از اطلاعات محرمانه، مانند سرقت فرمول خاص رقیب یا سایر اسرار تجاری
- نمایش نادرست خدمات یا محصولات، مانند اغراق در قابلیتهای یک محصول
چرا رفتار غیرمنصفانه (غیراخلاقی) زیانبار است؟
الف. تخریب تصویر شرکت در میان مشتریان
در دنیای ارتباطات سریع و دسترسی آزاد به اطلاعات، مشتریان آگاهی زیادی نسبت به محصولات، خدمات و بازیگران صنعت دارند. طبیعتاً مشتریان با این سطح از آگاهی میتوانند نادرستبودن اطلاعاتی که بهآنها داده شده است را در کوتاهمدت و یا بلندمدت تشخیص بدهند. زمانی که مشتریان رفتار غیراخلاقی یکی از بازیگران صنعت را دریابند، قطعاً هیچگونه فعالیت ترویجی و تبلیغاتی نمیتواند این وجه نادرست را از چهرۀ آن شرکت پاک کند و این امر بهمرور زمان شهرت برند (Reputation) آن شرکت متقلب و بیاخلاق را تخریب کرده و بقای آن را تهدید خواهد کرد.
ب. مخدوششدن تصویر شرکت در میان کارمندان خود
اخلاق و وجدان یکی از شئونات انسانی است و تنظیمکنندۀ رابطه انسان با جامعه و طبیعت نیز محسوب میشود. همۀ ما دوست داریم در شرکتی کار کنیم که غیر از منافع مالی، پرستیژ و تصویر اخلاقی خوبی نیز برایمان ایجاد کند. زمانی که شرکت کارمندان خود را به فعالیتهایی غیرمنصفانه و غیراخلاقی وامیدارد علاوهبر تخریب هویت مطلوب و وجدان کاری کارمندان خود، برند کارفرمایی خود را نیز در بلندمدت از بین میبرد. با تخریب تصویر شرکت در میان کارمندان خود، قطعاً افراد توانمند و حرفهای تمایلی به ادامۀ حضور در آن شرکت نخواهند داشت.
ج. عدم اعتماد و پاسخهای سنگین سایر رقبا
دنیای کسبوکار بر پایۀ اعتماد متقابل ساخته میشود. رقبای حاضر در یک صنعت به میزانی که با رفتارهای خود اعتماد ایجاد نمودهاند میتوانند اعتبار کسب کنند. رفتارهای غیر اخلاقی از چشم سایر رقبا پنهان نمیماند و حتی در صورتی که این رفتارها برای برخی از آنها آسیبزا نباشد، قطعاً اعتبار آن شرکت متخلف، کاهش پیدا کرده و پاسخهای منفی و سنگینی از طرف سایر بازیگرانِ عرصۀ صنعت به رقیب بیاخلاق داده خواهد شد.
د. جرایم قانونی
برخی از رفتارهای غیرمنصفانه و غیراخلاقی در قوانین و مقررات تجاری کشورهای مختلف مشمول مجازات و جریمه میگردد. این جرائم علاوهبر ضرر مالی، تصویر برند را نیز در میان ذینفعان صنعت به شدت زائل خواهند کرد.
چرا رقابت اخلاقی باید برای شرکتها و مشاغل مهم باشد؟
اهمیت رقابت اخلاقی برای شرکتها و کسبوکارها بهاین دلیل است که میتواند به ایجاد اعتماد میان مشتریان، کارمندان و ذینفعان کمک کند؛ وقتی شرکتها اخلاق حرفهای را در اولویت قرار داده و تعهد خود را به انجام درست و صادقانۀ کارها نشان میدهند، میتوانند به خوشنامی خود در طولانیمدت نیز کمک بسیار زیادی بکنند.
رفتار منصفانه با کارکنان نمونهای از رفتار اخلاقی در تجارت و کسبوکار است؛ وقتی با کارمندان یک شرکت منصفانه رفتار شود، رضایت شغلی آنها بیشتر میشود و این امر میتواند منجر به بهبود بهره وری و کاهش جابجایی کارکنان شود. شرکتهایی که رفتار منصفانه با کارکنان را در اولویت قرار میدهند، تعهد به مسئولیت اجتماعی و پایداری را نیز نشان میدهند، زیرا رفتار منصفانه با کارکنان جنبۀ مهمی از یک تجارت پایدار و مسئولانه است.
شفافبودن در شیوههای تجاری نمونهای دیگر از رفتار اخلاقی در تجارت است؛ هنگامی که شرکتها شفاف هستند، تعهد خود را به تمامی ذینفعان اعم از مشتریان، کارمندان و سایر اعضای جامعه نشان میدهند. این شفافیت منجر به افزایش وفاداری مشتریان و ارتباط قویتر با کارکنان و سهامداران در درازمدت میشود.
اولویتدادن به مسئولیتهای اجتماعی نیز نمونۀ دیگری از رفتارهای اخلاقی در تجارت است؛ با اولویتدادن به مسئولیت اجتماعی، شرکتها تعهد خود را به انجام آنچه که برای شهر، کشور، جامعه و بهطور کلی برای سیارهای بهنام زمین مطلوب است نشان میدهند. این تعهد اخلاقی میتواند منجر به افزایش وفاداری مشتریان و کسب شهرت مثبت برای شرکتها بشود و در بلندمدت به موفقیت آنها کمک کند.
برای آشنایی بیشتر با اهمیت اخلاق در رقابت تجاری، توصیه میشود کتاب « اخلاق حرفهای» نوشتۀ لیندا فِرِل و اُ. سی. فِرِل از انتشارات آریانا قلم را مطالعه کنید.
رویکردهای رقابت اخلاقی
الف. تمرکز بر منافع بلندمدت در رقابت
یکی از رویکردهای رقابت اخلاقی این است که شرکتها مزایای بلندمدت رقابت را در اولویت قرار دهند؛ این بهمعنای اولویت دادن به رفتار اخلاقی است، حتی در مواقعی که این اولویتدهی منجر به قربانیکردن سودهای کوتاهمدت باشد.
پایداری و ثبات، کلیدواژههایی هستند که علاوهبر ایجاد بستر برای توجه به مزایای بلندمدت در رقابت، احتمال مشارکت سایر کسبوکارها در رقابت منصفانه را نیز افزایش میدهند. کسبوکارهای آیندهنگرتر میدانند که رقابت عادلانه میتواند در نهایت منجر به کسبوکار پایدارتر و موفقیت بیشتر شود. بهعنوان مثال، شرکتی که با تمرکز بر کیفیت و خدمات مشتری به رقابت منصفانه بپردازد، احتمال بیشتری برای کسب وفاداری مشتریان دارد و این امر را در ثبات برندهایی که برای سالیان طولانی در بازارهای تجاری مختلف فعالیت کردهاند، میتوان رصد کرد.
ب. همکاری با سایر مشاغل
رویکرد دیگر برای رقابت اخلاقی، همکاری با سایر مشاغل است. همکاری میتواند به شرکتها کمک کند که وضعیت برد-برد ایجاد کنند.این کار امکان رقابت سالم را فراهم میکند و در عین حال از منافع عمومی حمایت میکند. بهعنوان مثال، گروهی از مشاغل در یک صنعت میتوانند برای ایجاد استانداردهایی برای رفتار اخلاقی همکاری کنند و یکدیگر را مسئول بدانند.
همکاری همچنین میتواند به کسبوکارها کمک کند تا چالشهای پیچیدهای را که ممکن است بهتنهایی قادر به حل آنها نباشند، حل کنند. برای مثال، شرکتها میتوانند برای رسیدگی به مسائل مربوط به پایداریهای محیط زیستی، مانند کاهش ضایعات یا ترویج استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر، با یکدیگر همکاری کنند. این همکاری میتواند منجر به شکلگیری یک صنعت پایدارتر و مسئولیتپذیرتر شود و نتایج مثبتی را برای محیط زیست و جامعه بهارمغان بیاورد.
ج. شفافیت و صداقت در شیوههای تجاری
شفافیت و صداقت در شیوههای تجاری یعنی شرکتها باید در مورد قیمتگذاری، زنجیرۀ تأمین و شیوههای کاری خود، اطلاعات شفاف و قابل رویتی را در اختیار تمامی ذینفعان قرار دهند. با انجام این کار بهاحتمال زیاد اعتماد مشتریان و کارمندان جلب خواهد شد و این امر بهخودی خود میتواند منجر به برقراری روابط قویتر و خوشنامی و شهرت بیشتر شود.
شفافیت و صداقت همچنین میتواند به کسبوکارها در شناسایی و رسیدگی به مسائل اخلاقی نیز کمک کند. برای مثال، شرکتی که در مورد زنجیرۀ تأمین خود شفاف است، میتواند مسائل مربوط به شیوههای کار یا اثرات زیستمحیطی را شناسایی کرده و بهتر به آنها رسیدگی کند.
چگونه بر چالشهای رقابت اخلاقی، غلبه پیدا کنیم؟
در حالیکه رقابت اخلاقی مهم است، اجرای آن در عمل میتواند چالشبرانگیز باشد. برخی از چالشهایی که ممکن است شرکتها با آن مواجه شوند عبارتند از فشار برای کاهش هزینهها، فقدان مقررات و نظارت و همچنین دشواری ایجاد تعادل بین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت.
الف. فشار برای کاهش هزینهها
یکی از چالشهای رقابت اخلاقی، فشار برای کاهش هزینهها است. شرکتها ممکن است احساس کنند که برای حفظ رقابت باید سود را بر رفتار اخلاقی ترجیح دهند. اما بهنظر میرسد که این دوراهی، دوراهیِ کاذبی باشد. چرا که شرکتها می توانند با در نظر گرفتن دیدگاه بلندمدت و درک این موضوع که رفتار اخلاقی میتواند به موفقیت بلندمدت منجر شود، بر این چالش غلبه کند.
برای مثال، شرکتی که در شیوههای پایدارتر حرفهای و اخلاقی سرمایهگذاری میکند ممکن است در ابتدا با هزینههای بالاتری روبرو شود، اما در درازمدت، میتواند از طریق کاهش ضایعات، افزایش کارایی و شهرت مثبت به بهرههای بیشتری دست پیدا کند. شرکتها همچنین میتوانند بهدنبال راههایی برای کاهش هزینهها بدون بهخطر انداختن اخلاق حرفهای باشند، مثل کاهش ضایعات تولیدی یا بهبود کارایی زنجیرۀ تأمین.
ب. فقدان مقررات و نظارت
چالش دیگر رقابت اخلاقی، فقدان مقررات و نظارت است؛ در برخی از صنایع، ممکن است مقررات یا دستورالعملهای معدود و محدودی برای رفتار اخلاقی وجود داشته باشد و این امر باعث میشود که درک نحوۀ رفتار اخلاقی برای شرکتها دشوارتر بشود.
اما بهنظر میرسد که شرکتها میتوانند با تعیین استانداردهایی از زاویهدید خود برای رفتار اخلاقی، بر این چالش غلبه کنند. بهعنوان مثال، شرکتها میتوانند یک کد رفتاری ایجاد کنند که تعهدات آنها را نسبت به رفتار اخلاقی مشخص کند و میتوانند خود را نسبت به این استانداردها پاسخگو بدانند. همچنین میتوانند بهدنبال گواهینامهها یا ممیزیهایی از طرف نهادهایی خارج از سازمان خود باشند تا انطباق خود با استانداردهای اخلاقی را بازرسی و تأیید کند.
ج. ایجاد تعادل بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت
در نهایت، شرکتها ممکن است برای ایجاد تعادل بین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در مورد رفتار اخلاقی تلاش کنند. چرا که رفتار اخلاقی همزمان با اینکه میتواند منجر به موفقیت بلندمدت شود، ممکن است برای شرکتها در راه رسیدن به سودهای فوری و کوتاهمدت مشکلاتی را ایجاد کند.
این انتخاب، یک انتخاب چندبعدی و دشوار است و در اقتصادهای پایدارتر، ممکنتر بهنظر میرسد؛ هرچند که در وهلۀ اول بهنظر میرسد که سریعترین حالت رسیدن به سود، بهترین حالت است، اما اگر در یک اقتصاد با ثبات فعالیت کنید متوجه خواهید شد که دیدگاه بلندمدت میتواند سودآوریهای بیشتری را برای شما بهارمغان بیاورد. در واقع برای فعالیت در بازارهای بیثبات نیز، تنها اگر ارزشی برای این پایداری قائل باشیم به سوی آن خواهیم رفت و مطمئناً اگر بخواهیم این تعادل را بین اهداف کوتاهمدت و بلندمدت ایجاد کنیم، چالشها و تنشهای زیادی را در مقابل خود خواهیم داشت. اما چارهای نیست و باید بدانیم که طولانیترین راهها نیز با قدم اول شروع میشوند و برای رسیدن به اخلاق حرفهای، چارهای جز تمرین و ترویج آن پیش روی ما نیست.
در نهایت باید به این نکته اشاره کنیم که با افزایش پیوستگیها، وابستگیها و پیچیدگیهای جهان، اهمیت رقابت اخلاقی نیز بهمراتب بیشتر بهچشم ما خواهد آمد. باید این نکته را در نظر بگیریم که شرکتها و مشاغلی که رفتار اخلاقی را در اولویت فعالیتهای خود قرار میدهند، بهاحتمال زیاد در درازمدت موفقتر خواهند بود و در دنیای دائماً در حال تغییر، خواهند توانست با ثبات قدم و رعایت موازین اخلاقی، خوشنامی بیشتری را متوجه کسبوکار خود بکنند و جهان آینده را به مسیر بهتری رهنمون شوند.